
چه میدانی تو از دل سادم
بی معرفت به پای تو افتادم
حقم نبود هرچی سرم آمد
تقاص چشمای توئه دادم
بگید که برگرده به بالینم
بشه شریک پیک سنگینم
توبه شکستم و دلم خون شد
میخانه شد کعبه آیینم
مستی و حیرانی ماتم و تنهایی
فکر و خیالت منه کشانده رسوایی
من با اشک چشام غصل جنابت کردم
بگو تنهایی یا قد تن هایی





لطفا نظر خود را بنویسید